ACT: رویکردی متمایز از CBT
این نوشته بخشی از نقدی است که در خبرنامه شماره 30 انجمن روانشناسی ایران به چاپ رسیده است.
همه نظریه¬های علمی نهایتا نادرست از آب در می¬آیند. بنابراین نکته این نیست که قطار علم ایده های درست تولید کند، بلکه مهم این است که حقیقت ناکاملی فراهم آورند که محدودیتهای آن با سرعت و قطعیت بیشتری شناسایی شوند. یک زمینه یا رشته علمی پیشرونده بر اساس ایده های سودمندی برساخته شده و پیوسته بخشهای غیرسودمند آن کنار نهاده می شوند. به تعبیر پوپر، وقتی شواهدی یک نظریه را ابطال کردند، آن نظریه از صحنه علم کنار می رود و اگر ابطال نشد فعلا تبرئه می شود، اما این تبرئه شدن به معنای اثبات نظریه نیست. اگر بخواهیم این سخن را در رابطه با رویکرد شناختی رفتاری به کار بندیم، باید پذیرفت که تسلط چندین دهه ای این رویکرد در علم روانشناسی به معنای پذیرش دایمی آن به عنوان حقیقت نیست و شاید زمان آن فرارسیده است که اندکی بیشتر به حقیقت نزدیک شویم.
در طولانی مدت بین اصرار برای پیشرفت و تمایل به برداشتن گامهایی در جهت پیشرفت کشمکش وجود دارد. این کشمکش در حوزه کاربردی بویژه بیشتر احساس می شود، زیرا رنج بشری دایما وجود دارد اما مدت زمان لازم برای تولید دانش علمی (برای تسکین این رنج) چندان قابل پیش بینی نیست. بالینگران تجربی در مقایسه با همکاران دوستدار هنر، عادت دارند برای بیشترین میزان پیشرفت ممکن یک رویکرد تجربی به استدلال روی آورند، اما در سنت رفتاری-شناختی (CBT) تمایل چندانی برای نوشتن و ایراد سخن در باب نحوه ایجاد پیشرفت در درون یک رویکرد تجربی مشاهده نمی شود.
ACT مدل چترگونی از مداخلات عمده و فرآیندهای تغییر است که با برنامه پژوهشی مبتنی بر ماهیت زبان و شناخت، فلسفه پراگماتیستی علم و مدلی از تحول علمی سریع که رویکرد علم رفتار بافتاری نامیده (CBS) می شود پیوند خورده است. پژوهشگران ACT با دیده تردید به هسته نظری CBT می نگرند؛ این هسته بر ضرورت کاربست مدل شناختی مختص یک اختلال با استفاده از تکنیکهای متنوع تدوین شده به منظور اصلاح باورهای ناکارآمد و خطا در پردازش اطلاعات و یا شناسایی تحریفهای شناختی و سپس سپردن آنها به دم تیغ تحلیل منطقی و آزمون فرضیه تجربی که منجر به تجدید در این افکار و تطبیق آنها با واقعیت می شود تاکید می کند.
با توجه به اینکه نظریه پردازان و پژوهشگران ACT نظریه زیربنایی CBT را چندان مقبول و مطلوب ندانسته و نظریه¬ای انقلابی بنام نظریه چارچوبهای ارتباطی در زمینه آسیب شناسی روانی ارائه می دهند، بنابراین نمی توان ACT را تداوم رویکرد قبلی دانست. گرچه هیز و همکاران حدود یک دهه پیش با احتیاط زیاد از اصطلاح انقلاب برای توصیف نظریه خودشان استفاده کرده اند (مراجعه کنید به هیز، ماسودا، بیست، لوما و گوئرو، 2004؛ هیز، فولت و لینهان، 2004)، اما شاید اکنون با توجه به پژوهشها و آثار چاپ شده در این زمینه، با اعتقاد راسخ تری بتوان این واژه انقلاب را برای توصیف ACT به کار ببرند. با توجه به این مطالب، به نظر می¬رسد برای جامعه روانشناسی ایران بهتر خواهد بود اگر پیشکسوتان علم روانشناسی ایران تاکید کمتری بر مطالعه کتب و آثار علمی رویکرد شناختی- رفتاری به منظور فهم بهتر رویکردهای جدید بویژه ACT داشته و به جای آن انرژی شان را صرف ترجمه آثار دوران ساز دهه اخیر در این رویکرد جدید سازند، تا بیش از این از قافله علم روانشناسی عقب¬تر نمانیم.
منابع
پوپر، ک. آر (1385). اسطوره چارچوب: در دفاع از علم و عقلانیت. ترجمه علی پایا. تهران: انتشارات طرح نو.
Hayes, S.C., Masuda, A., Bisset, R., Luoma, J., & Guerrero, L.F. (2004). DBT, FAP, and ACT: how empirically oriented are the new behavior therapy technologies? Behavior Therapy, 35: 35-54.
Hayes, C. S., Levin, M. E., Plumb-Vilardaga, J., Vilatte, J. L. Pistorello, J. (2013). Acceptance and Commitment Therapy and Contextual Behavioral Science: Examining the Progress of a Distinctive Model of Behavioral and Cognitive Therapy. Behavior Therapy, 44: 180-193.
Hayes, S.C., Follette, V.M., & Linhan, M.M. (2004). Mindfulness and Acceptance: Expanding the Cognitive-Behavioral Tradition. London: Guilford Press.
این متن بخشی از نقدی با همین نام است که در خبرنامه شماره 30 انجمن روانشناسی ایران چاپ شده است.